این وبلاگ با نهایت تواضع و فروتنی، سعی بر این دارد محلی باشد برای بیان نظرات متنوع همه عزیزانی که دل در گرو پیشرفت منطقه کشور دارند.
شکی نیست اصلی ترین راه پیشرفت ما توجه به نقاط ضعف و قوت خویش(درونی) و فرصت ها و چالش ها(عوامل بیرونی) است.
امیدواریم در این راه با ما باشید.
توجه به كلام نوراني معصومان عليهم السلام و پيروي از سيره عملي آن بزرگواران در مورد اسراف و صرفهجويي، قناعتپيشگي و پرهيز از ريخت و پاش، بهترين راهكار براي عموميسازي و نهادينه كردن فرهنگ صرفهجويي و دوري از اسراف است. اسراف، را در حقيقت بايد آفت دين و دنياي انسانها و عامل اصلي فقر و تهيدستي به شمار آورد كه افزون بر تباهي مال مقدمه بسياري از مفاسد است. در روايتي كه فضل بن شاذان از امام رضا عليه السلام نقل ميكند، حضرت ضمن نامهاي به مأمون و بيان مسائل مهمي از شريعت، به شمارش گناهان بزرگ از جمله اسراف و تبذير ميپردازند. 1 امام رضا عليه السلام در كلامي ارزشمند، تباهسازي اموال را پديدهاي زشت شمرده، دوستان و پيروان خويش را از اين پديده نامبارك بازميدارد و ميفرمايد: «اِنَّ اللهَ يبْغِضُ... اِضاعَةَ الْمالِ؛ خداوند، تباهسازي اموال را دشمن ميدارد».2 اسرافكاري و مصرف بيش از اندازه، بياطلاعي و نبود تخصص و مهارت در مديريتهاي مالي، كوتاهي و سهلانگاري در بهكارگيري اموال و مانند آنها نه تنها سرمايه زندگي را تباه ميكند، موجب فقر و تهيدستي شده و حتي مسير و حركت معنوي انسان را نيز دستخوش تزلزل ميكند. با توجه به كليت سخن امام رضا عليه السلام ، اگر در امور اقتصادي و مسائل مالي، برنامهريزي درست و حسابشدهاي انجام نگيرد، تضييع مال خواهد بود و اگر در داد و ستدها نيز دقت لازم به كار نرود... اموال، تباه خواهد شد.3 امام رضا عليه السلام هدر دادن و تباه ساختن اموال را مصداقي از فساد دانسته و فرموده است: «مِنَ الْفَسادِ قَطْعُ الدّرهم و الدينار وَ طَرْحُ النَّوي؛ تكه تكه كردن درهم و دينار (يا هر پولي ديگر) و دور افكندن هسته خرما كه ممكن است بذر نخلي در آينده شود، از جمله كارهاي فاسد و نادرست است».4 امام رضا عليه السلام در مورد شيوه مصرف و مديريت مالي ميفرمايد: نسبت به مصارف مالي درباره خود و عائلهات (خانوادهات) معتدل و ميانهرو باش. «در خرج كردن معتدل باش و اسراف نكن».5 امام رضا عليه السلام در سخناني گهربار افزون بر بيان لزوم برخورداري از لذات حلال ميفرمايد: «از لذتهاي دنيوي نصيبي را براي كاميابي خويش قرار دهيد، تمايلات دل را از راههاي مشروع برآوريد، مراقبت كنيد در اين كار به مردانگي و شرافتتان آسيب نرسد و دچار اسراف و تندروي نشويد، تفريح و سرگرميهاي لذتبخش شما را در اداره زندگي ياري ميكند و با كمك آن بهتر به امور دنياي خويش موفق خواهيد شد».6 از حضرت امام رضا عليه السلام پرسيدند: قناعت چيست؟ حضرت در پاسخ فرمود: «قناعت، جامع صفات خويشتنداري و ارجمندي و آسوده شدن از زحمت فزونخواهي و بندگي در برابر دنياپرستان است».7 در نهجالبلاغه به اصل اعتدال در برنامهها، سياستها، رفتارها، عملكردهاي تربيتي و تمام شئون زندگي توجه و تأكيد شده است و امام نه تنها خود بدان پايبند بوده، از كارگزاران نيز آن را خواسته است. اسلام، دين اعتدال و ميانهروي است و هرگز افراط و يا تفريط را در انجام كارها تأييد نميكند و همواره به «راه مستقيم» كه همان راه ميانه است فرمان ميدهد. بياييد با پرهيز از اسراف و استفاده صحيح و بهينه از انرژي و كالاهاي ايراني به پيشرفت اقتصادي كشورمان كمك كنيم. بياييد با استفاده درست از كالاهاي ايراني و امكانات كشورمان و جلوگيري از اسراف در عرصه اقتصادي، حماسهاي ديگر بيافرينيم. اسلام معتقد است با قناعت و رضايت به تقدير الهي در كنار تلاش، پرهيز از اسراف، تكيه بر ارزشهاي بنيادي و ترويج روحيه ايثار و انفاق، ميتوان زندگي به دور از مصرفگرايي و تجملات داشت. غرب درصدد است با توليد نيازهاي كاذب به مصرفگرايي بيحد و اندازه، اصالت ببخشد و براي اين كار دست به هر اقدامي زده است. به طور مثال: بيتوجهي به طبيعت، ماركزدگي، استفاده از تأثير رسانهها و... . مصرفگرايي (اسراف) در مقابل مصرف بهينه قرار دارد و يكي از آسيبهاي جدي رشد و توسعه منابع ملي به شمار ميرود. يكي از پيشنيازهاي اين مسير براي رسيدن به نتيجه مطلوب، زمينهسازي ذهني و فرهنگي براي اقشار مختلف جامعه است. امروز همه اعضاي جامعه بايد بدانند كه در فعاليتهاي خود منابع مادي را درست مصرف كنند تا كشور به اهداف تعريف شده در سند چشمانداز بيست ساله نظام برسد و شكوفايي در همه ابعاد ملي تحقق يابد. اصلاح الگوهاي مصرف در كشور، به طور ناگهاني و با صدور يك دستورالعمل و بخشنامه عملي نميشود. ازاينرو، فرهنگسازي پايدار، بستر اصلي نهضت اصلاح الگوي مصرف ميباشد. داشتن مديريت مدبرانه و عاقلانه مصرف كه مقام معظم رهبري بر آن تأكيد دارند. يكي ديگر از ضروريات اوليه اين امر به حساب ميآيد. مصرفگرايي عبارت است از وضعيتي كه افراد جامعه تنها با خريد مكرر و جمعآوري داراييهاي مادي احساس رضايت و آرامش بكنند. به گونهاي كه تنها احتياج داشتن به وسيلهاي، تنها دليل خريد آن وسيله به شمار نميرود. بلكه فرد ممكن است به وسيله خاصي نياز نداشته باشد، ولي به خريدنِ آن وسيله، احساس نياز كند. امروزه مصرفگرايي به عنوان مهمترين تهديد براي منابع محيطي يك كشور به شمار ميرود. آيا ميدانيد شيوع مصرفگرايي سبب گسترش فقر، ناعدالتي و افزايش شكاف طبقاتي ميشود؟ آيا ميدانيد مصرفگرايي در افزايش آسيبهاي اجتماعي نقش دارد؟ متخصصان علوم اجتماعي معتقدند كه بين مصرف و ايدئولوژي رابطه مستقيمي وجود دارد و فرهنگ مصرفگرايي از دوران خانواده شكل ميگيرد. مصرفگرايي به شكل افراطي يك آسيب اجتماعي به شمار ميآيد كه مستلزم شناخت علمي و سپس درمان اساسي، يا به عبارت ديگر، برنامهريزي است. مصرفگرايي بيرويه پديدهاي جهاني است و درمان آن بايد در دو بعد خرد و كلان صورت گيرد. در جوامع نوين مصرفگرايي به فعاليتي اجتماعي اصلي تبديل شده است. براي مصرفگرايي مقدار زيادي وقت، انرژي، پول، خلاقيت و نوآوري تكنولوژيكي مصرف ميشود. مصرفگرايي، تمايل به داشتن كالاها و خدمات زيادي است كه فرد ممكن است توانايي داشتن آن را نداشته باشد، اما در جامعه او اين خدمات و كالاها وجود دارند و نشان دهنده منزلت و ارزش فردي هستند. يكي از عوامل اصلي مصرفگرايي انسان مدرن، تبليغات است. با گسترش رسانهها ـ كه اين هم يكي از نتايج انقلاب صنعتي بوده است ـ كمكم تبليغات كالاها وسعت يافت و به صورت نامحسوس در ذهن و زندگي مردم نفوذ كرد و با ترفندها، شعارها و شگردهاي خود، مردم را به سمت كالاهاي مختلف كشاند و بخش زيادي از جريان مصرفگرايي را رقم زد. امروزه مصرف، تبديل به ابزاري شده براي شكلگيري هويت و جايگاه افراد در جامعه. وقتي كالايي ـ غيرضروري ـ را مصرف ميكنيم در واقع ميكوشيم كه سطح منزلت اجتماعي خود را تقويت كنيم و بر فضاي فكري و فيزيكي بخشي از جامعه ـ موقعيت زماني و مكاني كه در آن قرار داريم ـ چيره شويم. كالاها بارزترين چيزهايي هستند كه دستخوش فراواقعيتها شدهاند. ازاينرو، با توجه به كشش به سمت فراواقعيتها و فريب خوردن از آنها، انسان، كالاگرا ميشود. وقتي كسي هر ماه لباسهايش را دور ميريزد و لباسهاي جديد و ماركهاي تازه ميخرد، روشن است بگوييم انساني است كه از مؤلفههاي اساسي زندگي تهي شده و با اتكا بر مصرفِ متسلسلِ كالاها، به دنبال جبران نيازهاي رواني خود است. خلق مد و مدگرايي سرآغازي بود براي توليد كالاهاي غيراساسي. اين موضوع سبب هدررفت بسياري از سرمايههاي كشورها ميشود. انسانهاي مدگرا خودبهخود ميخواهند از ارزش و مفهوم كالاي مورد تقاضا بگريزند و يا آن را به ميل خود تغيير دهند. مدگراها براي ادامه حيات فكري خود به كالاها نياز دارند و براي رفع اين نياز، كالاها را در فكر خود نابود و آنگونه كه خود ميخواهند بازساخت ميكنند. مدگرايي فرد را به سمتي ميبرد كه براي معرفي و عرضه خود به اجتماع، ناچار به مد تكيه ميكند؛ تنها چيزي كه يك فرد مدگرا را براي جامعه نمايانگر ميسازد مد است. البته اين نمايانگري، مانند تصوير تبليغاتي كوتاهي است كه زود از حافظهها پاك ميشود. به نوعي، اجتماع، فرد مدگرا را نميبينند بلكه مُدي را ميبينند كه او را پوشانده است. اين مسئله مُبيّن آن است كه مدها در واقع فرد مدگرا را معرفي و عرضه نميكنند بلكه هدف اصلي آنها، خودشان هستند. بازارهاي پوشاك از شلوغترين و پرطرفدارترين بازارها هستند. بخش بزرگي از اين وضعيت، به مد و مدگرايي برميگردد كه گاهي مصرفگرايي افراطي به همراه دارد. توجه و نياز بيش از اندازه بسياري از مردم به پوششهاي خاص و تنوع در لباسهاي مصرفيشان، اين بازارها را بسيار پر رونق كرده است ـ بدون در نظر گرفتن بحرانهايي كه در حال حاضر بر صنعت و تجارت پوشاك سايه انداخته است. بسياري از مردم، نياز به پوشاك را بالاتر از ديگر نيازهاي خود ميدانند و اين عقيده كه «حفظ ظاهر مهمتر از هر چيز است» بسيار گسترش پيدا كرده است. اين مسئله تا حدي قابل قبول است، ولي زماني كه از حوزه تعادل خارج شود، تبديل به بيماري ميشود. مدگرايي يك بيماري پنهان است كه در حالي كه براي صنايع وابسته نظير پوشاك، مفيد است در درازمدت عوارض بدخيمي را روي همين صنايع ميگذارد. گذشته از جنبههاي اقتصادي و رواني، مصرفزدگي و مدگرايي عوارض فيزيكي بسياري بر انسان دارند. فرهنگ مصرفگرايي عواقب رواني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي دارد. مصرفگرايي از نظر رواني ممكن است محروميت از مصرف كالا يا خدمات، احساس عزت نفس پايين و يا محروميت در فرد ايجاد كند. از نظر اقتصادي سبب فلج شدن توليدهاي داخلي و واردات كالاهاي غير ضروري به جامعه ميشود. از نظر اجتماعي ممكن است به ترويج مدگرايي و آسيبهاي ناشي از آن ختم شود. و از نظر سياسي نيز ممكن است سياست بسياري از كشورها و رهبران آنها را زير سؤال ببرد. عامل مؤثري كه ميتوان تأثير آن را در طولانيمدت ديد و يا اصلاح كرد، فرهنگ مصرفگرايي در خانواده است. والدين در شيوههاي فرزندپروري چگونه مصرف كردن را به فرزندان خود ميآموزند. كودك خردسالي كه اسباب بازيهاي متنوع دارد و يا كودكي كه در مدرسه از گرانترين و پرزرقترين كالاها استفاده ميكند، در واقع مصرف بيجا را ناخودآگاه ميآموزد و همين روش را در زمينههاي ديگر زندگي پيش خواهد گرفت. مصرفگرايي به شكل افراطي، آسيبي اجتماعي به شمار ميآيد كه مستلزم شناخت علمي و سپس درمان اساسي، يا به عبارت ديگر برنامهريزي است. كسي كه درآمد دارد و راه مصرف صحيح را ياد بگيرد، بهترين فاتح قلههاي پيشرفت در بهترين جايگاه آخرت را با خود به همراه دارد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ثروت و مال دنيا را بهترين يار و ياور انسان براي رشد و تعالي و نيل به تقواي الهي شمرده است. بدون ترديد عوامل مختلفي، انسان را به مصرفگرايي سوق ميدهد كه به ريخت و پاش، حيف و ميل اموال و تضييع حقوق ديگران ميانجامد و سبب بسياري از سوءاستفادهها ميشود. اسلام حب و محبت به دنيا و مالاندوزي را ريشه تمام مشكلات و خطاهاي انسان دانسته است. به همين دليل، بايد در جلوگيري از بيماري مصرفگرايي و اسراف به ريشههاي آن توجه كرد تا به درمان اساسي آن پرداخت. يكي از عوامل مصرفگرايي، روحيه تجملگرايي است، كساني كه اينگونه زندگي كرده و رشد نمودهاند، به اين روش زندگي خو گرفتهاند، تكبر و غرور دارند و هميشه به دنبال خودنمايي هستند و ارزش انسان بودن را در لباس، مسكن، ماشين و... ميدانند و خود را برتر از ديگران ميبينند. اين افراد براي ارضاي اين نيازها هميشه و در همه حال دوست دارند برترين و گرانترين لباسها و خانهها و.... را داشته باشند تا بتوانند فخرفروشي كنند. عمل به دستورهاي اسلام و پرهيز از اسراف سبب حفظ منابع ملي و توسعه كشور خواهد شد. عملي شدن اصلاح الگوي مصرف، عزم و اراده ملي ميخواهد، همه بايد براي تحقق اين مهم و فرمايشهاي مقام معظم رهبري دست به دست هم بدهيم.
برچسبها:
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
لطفا جهت حمایت از ثامن تم ؛ لینک و لوگوی ما را از قالب حذف نفرمایید...