| مقدمهروانشناسي يا رفتارشناسي را دانش بررسي رفتار موجود زنده گفتهاند(1). در چارچوبه اين تعريف كليه حركات، سكنات و اعمال يك فرد ميتواند تحت عنوان روانشناسي آن رفتار نامگذاري شود؛ مثل روانشناسي خجالت، روانشناسي عصيان و غيره. بر اين مبنا كالبدشكافي رواني وقف، بررسي چرايي و چگونگي يك نحوه خاص رفتار (وقف) و نيتشناسي آن را در برمي گيرد. نيت، هدفگيري، جهتيابي يا مقصدي است كه در هنگام عمل بر ذهن عملكننده مستولي است (2) بنابراين ارزش تصميم و اقدامِ هدفدار به ارزش هدفي كه انسان را تحريك و وادار به اقدام كرده و به انگيزه زيربنايي مغز و روان او باز ميگردد(3).در هر دو مورد براي تحليل و توجيه عمل وقف ميتوانستيم به نظريههاي گونهگون علم روانشناسي توسل جوئيم. اريك اريكسون نيز تقريبا همين تقسيمبندي را از خصايص رواني افراد ارائه ميكند(5).وجه مشترك اين تقسيمبنديها در حقيقت ارائه ملاكي مؤثر براي تجزيه و تحليل رفتار آدميان است. با توجه به نظريه يادشده، واقفين معمولاً كساني هستند كه البته اين خصايص لزوما در مورد همه واقفين صدق نميكند و چهبسا واقفاني بودهاند كه به علت موقعيت ويژه سياسي و اقتصادي در سنين جواني مال و دارايي خود را انگيزههاي فيزيولوژيك و ايمنيانگيزههاي فيزيولوژيك و ايمني بين انسان و حيوان مشترك هستند. اين انگيزهها شامل نياز تشنگي، نياز امور جنسي، و بقاي ذات و.. هستند. مزلو معتقد است در جوامع بشري، ارضاي انگيزههاي فيزيولوژيك نياز حياتي همه افراد است و اين انگيزهها زيربناي اوليه كليه رفتارهاي آدمي را تشكيل ميدهند؛ در صورتيكه انگيزههاي فيزيولوژيكِ هر فرد برآورده شود، وي به دنبال ارضاي ساير انگيزهها خواهد رفت. همچنين، تركيب نيازها در آدميان با يكديگر متفاوت است. براي يك نفر ارضاي غريزه گرسنگي مهمترين انگيزه است و ديگري امنيت و سلامت از جنگ، امراض، بيثباتي اقتصادي، عوارض طبيعي و غيره را نياز اصلي خود ميداند. انگيزه اجتماعي (تعلق)پس از آنكه نيازهاي فيزيولوژيك و ايمني تا اندازهاي ارضا شدند، نيازهاي اجتماعي بر شخصيت آدمي مسلط ميشود؛ چرا كه انسان موجودي اجتماعي است. اغلبِ افراد دوستدارِ رابطه متقابل با ديگران هستند. و دوست دارند در وضعي قرار بگيرند كه مورد علاقه و پذيرش ديگران واقع شوند(9). انگيزه اجتماعي باعث ميشود تا آدمي به خيرخواهي براي جامعهاي كه خود فردي از افراد آن است سوق يابد. اين انگيزهها باعث ايجاد دو دسته خصايص «روابط اجتماعي» و «روابط خانوادگي» در افراد ميگردد. تجلّي خصوصيات مربوط به روابط اجتماعي در افراد عبارت است از رفتار خوب با مردم، جود و احسان، تعاون و همكاري، اتحاد و همبستگي، امر به معروف و نهي از منكر، عفو و ايثار و... تجلي خصوصيات مربوط به روابط خانوادگي در افراد عبارت است از نيكي به والدين و خويشاوندان، حُسن معاشرت همسران با يكديگر، سرپرستي خانواده و پرداخت نفقه به آنها و... خداوند با بذل توجه به انگيزه اجتماعي، مردم را به زندگي براساس تعاون در راه خير عام دعوت مينمايد و ميفرمايد: «و تعاونوا عليالبرّ والتقوي و لاتعاونوا عليالاثم والعدوان» و ترتيب اين تعاون جمعي را به حسب ترتيب اقوام و بستگان قرار داده است تا اينكه بر بهترين پايهها استوار باشد «و وصّينا الانسان بوالديه احسانا حملته امّه كرها و وضعته كرها» سپس دايره عواطف اجتماعي را گسترش و وسعت داده و مؤمنان را به توجه به ناتوانان و ايتام و مساكين و همسايگان و غيره دعوت كرده، همه اين امور را عبادت دانسته ميفرمايد: خداي يكتا را بپرستيد و چيزي را بر او شريك قرار ندهيد و نسبت به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و همسايه بيگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و كساني كه زيردست شمايند، در حق همه نيكي و مهرباني كنيد كه خداوند مردم خودپسند و متكبّر را دوست ندارد) عينيترين مصداق عمل به اين آيه و ساير آيات مشابه را ميتوان در «وقف» مشاهده نمود. تاكنون هيچ وقفنامهاي يافت نشده كه به نحوي از انحا يكي از موارد مطروحه در آيه ياد شده را جهت كمك و احسان تعيين ننموده باشد. اين وقفنامهها علاوه بر اينكه خود مداركي دال بر حقانيت دين مبين اسلام ـ به عنوان عاليترين انديشه ـ در خدمت رفاه و خوشبختي انسانهايند، سندي جامع بر واقعنگري اسلام در درك فطرت و نياز بشري بهشمار ميآيند. بد نيست به اختصار نگاهي به پارهاي از اين وقفنامهها بيفكنيم: (از وقفنامه مدرسه سلطاني اصفهان)2ـ «... صرف صلحا و علماء سكان آنجا و خدمت از اماكن شريفه شود...» (از وقفنامه مدرسه نوزيه اصفهان) انگيزه احترام و جلب محبتيكي از انگيزه هايي كه باعث ميشود فرد نحوه خاصي از رفتار را بروز دهد، انگيزه جلب احترام و محبت ديگران است. وجهه و احترام نوعي سلوك و رفتار است كه انتظار ميرود ديگران در حضور شخص نشان دهند؛ از قبيل حرمت يا بيحرمتي، رسميت يا صميميت، مدارا يا انگيزه خوديابي يا تحقق خويشتنيكي از مهمترين و اساسيترين انگيزههاي آدمي كه در رأس هِرَم نيازهاي «مزلو» قرار دارد، و نياز انسان به تعالي و ترقي، حقيقتجويي و كمال و گرايش به خير و زيبايي است. زماني كه همه نيازهاي آدمي به نحوي برآورده گرديد، نياز به كمال بار ديگر او را به تكاپو و فعاليت وا ميدارد. گويا آدمي هميشه در جستجوي مرحله و مرتبهاي بالاتر است تا به حدّ اقناع برسد. اين نياز گاهي باعث ميگردد كه ساير نيازها ناديده گرفته شده و تحتالشعاع قرار گيرند. مولانا درباره سير تكامل حيات آدمي ميسرايد: خلاصهبررسي ما با توجه به اين حديث صورت پذيرفت كه «انما الاعمال بالنيات» و بديندليل كالبدشكافي رواني وقف را معادل نيتشناسي دانستيم. بررسي انگيزههاي آدمي و ارتباط آن با نيّات واقفين در اين زمينه صورت پذيرفت كه اصل مسلم عمل اسلامي عبارت است از: شناسايي نيت عملكننده. آيات، احاديث و روايات متعدد و متواتر درباره نيتشناسي ضرورت چنين تحليلي را توجيه مينمايد. نيت امري مستور و ذهني و نامرئي است و كشف نيات كار سادهاي نيست و جز خداوند متعال كسي نميداند كه در دل انسانها چه ميگذرد؛ ليكن از روي اعمال افراد گاهي ميتوان به نيّات آنها پي برد. به هميندليل منكر انگيزههاي منفي افراد در وقف نمودن مال نيستيم. تاريخ اقتصادي و سياسي اين سرزمين گواه براين مطلب است كه بسياري از افراد به دلايل اقتصادي و سياسي اموال خود را وقف نمودهاند، كه اين تحقيقي جامع و جداگانه ميطلبد. پي نوشت: 1- دكتر عظيمي، سيروس، روانشناسي عمومي، تهران، انتشارات دهخدا، 1348، ص30. منابع: عباس معدندار آراني ،ميراث جاويدان برچسبها: |