| نويسنده: سيد حسن موسوي گزارش كتاب بلديات العراق في العهد العثماني دردوره حاكميت عثماني، عراق يكي از ولايت هاي امپراطوري عثماني بود و خلافت
سني عثماني كه خود را ادامه خلفاي بغداد مي دانست بر شهرهاي مذهبي عراق
سيطره داشت. يك نظريه اينست كه يك دليل اختلاف عثماني با صفويه شهرهاي
مذهبي و عتبات عراق بود، صفويه مي گفتند، عثماني ها هيچ تلاشي در عمران و
آباداني نجف اشرف، كربلاء، كاظمين و سامرا ندارند و حتي شرايطي فراهم مي
آورند كه اين شهرها مخروبه و غير بهداشتي بماند و به همين دليل با دولت
عثماني به مشاجره و محاجه و گاه جنگ مي پرداختند. اكنون بر اساس اسناد باقيمانده مي خواهيم بدانيم وضعيت اين شهرها چگونه بوده و دولت عثماني تا چه
اندازه در آباداني اين شهرها مي كوشيد؟ سوم اينكه وقف چه نقشي در عمران اينشهرها داشت؟ تمامياين پرسش ها را تلاش مي كنم بر اساس مطالب مندرج در كتاب بلديات العراق فيالعهد العثماني (1534-1678م) كه به دست آوريم. در واقع با بررسي و گزارش
اين كتاب به پرسش هاي فوق هم پاسخ مي گويم. اين كتاب داراي اين مشخصات كتاب شناختي است بلديات العراق في العهد العثماني (1534-1678م)، عبدالعظيم عباس نصار، الطبعة الاولي، المكتبة الحيدرية، 1437-1385ق. اين كتاب شامل چهار فصل زير است: فصل1: وضعيت اداري-سياسي و تأثير آن در خدمات شهري در دوره عثماني - تقسيمات اداري - شرائط و اوضاع سياسي و تأثير آن در خدمات شهري فصل2: اصلاحات عثماني و چگونگي اجراي آن - جنبش اصلاحات و عصر تنظيمات و تأثير آن در شهرهاي عراق - تلاش هاي سلاطين عثماني در ايجاد شرائطي براي خدمات شهري - نقش وقف در خدمت رساني به مردم فصل 3: شهرداري ها و تشكيلات اداري - ايجاد مديريت مركزي در شهرهاي عراق - احداث شهرداري ها و واحدهاي تابعه در همه شهرها و روستاها - كارآيي شهرداري ها و نقش وقف در مديريت شهري فصل 4: مجلس شهرداري (شوراي شهر) - ولايت بغداد - ولايت بصره - ولايت موصل - دوره اشغال انگلستان و نقش شهرداري ها نويسنده در لابلاي اين مباحث و فصول، در چندين جا به تحليل وقف و جايگاه وقف مي پردازد. كارآمدي عثماني در عراق دولتعثماني در 941ق/ كانون الاول 1534م در دوره سلطان سليمان قانوني صدارت
اعظمي ابراهيم باشا و به رهبري ايشان به عراق لشگر كشيد و شهرهاي عراق را
اشغال كرد. صفويهبه اشغال عراق به ويژه شهرهاي مذهبي مثل نجف و كربلا اعتراض داشته و در
سال 1624ق توانستند كنترل اين شهرها به دست گيرند. ولي در سال 1638م مجدداًعثماني ها بر عراق تسلط پيدا كردند و تا پايان خلافت عثماني يعني تا 1998معراق تحت اختيار عثماني ها بود. عثمانيها، مديريت كارآمد در عراق نداشته و فقط درصدد اخذ ماليات هاي سنگين از
كشاورزان و شهروندان بودند ولي خط مشي و تدبير جدي براي عمران و آباداني
اين منطقه نداشتند (1) بسياري از اقشار شيعه عراق كه مناطق مياني و جنوب
عراق ساكن بودند، سلطه دولت سني مذهب را نمي پذيرفتند و همواره شورش ها،
عدم اطاعت از اوامر دولت و امثال اينها وجود داشت و اين تنش ها مانع
سازندگي بود (2) . به ويژه عشائر دائماً تمرّد مي كردند و به دليل زندگي
آنها در هورها، امراء دولت نمي توانستند آنها را سركوب كنند (3) . البته دردوره هايي، خلافت عثماني اقدامات زيربنايي براي آباداني و توسعه نجف و
كربلا اجرا كردند، براي نمونه والي عراق به نام حسن باشا توانست شورش ها راخاموش كند و راه هجوم هاي صفويه را بست و توانست مقبوليت و محبت مردم را
به دست آورد، مراقد ائمه)ع( در نجف، كاظميه و كربلا را ترميم كرد، راه ها
را توسعه داد و پل ها و جاده هاي جديد ساخت تا زائران و بازرگانان از
كشورهاي مختلف به راحتي بتوانند تردد داشته باشند. بين راهها، اماكني براي
استراحت مردم ساخت، براي نهر حسينيه جدول و پل ساخت، بطوري كه اين نهر پس
از اين به نام نهر سليماني شهرت يافت. مدارس فراواني براي تعليم اوليه بچه
ها و نيز آموزش قرآن راه اندازي كرد. وي تمامي ماليات هاي دريافتي ومبالغي
كه زوار و نيكوكاران مي پرداختند و نيز درآمد موقوفات را در خود عراق مصرف
مي كرد و مردم را تشويق به وقف مي نمود و سازمان كارآمدي براي اداره
موقوفات تأسيس كرد (4) . رويهمتعارف و متداول اين بود كه والي عراق موقوفات منقول را جمع آوري و به
دربار عثماني مي فرستاد، نيز درآمد موقوفات غير منقول، زكات، ديگر ماليات
ها و جزيه ها را نيز به همين روش اقدام مي كرد. براي اين منظور تشكيلاتي
براي گردآوري اموال ايجاد شده بود. در اين تشكيلات بخشي به نام شاد الاوقافو بخش ديگري به نام شاد الزكاة و همچنين شادهاي ديگر تأسيس شده بود. نيز
بخش اداري به نام «تفنكجي باشي»بود كه وظيفه امنيت و مجازات كساني كه
ماليات نمي پردازند وجود داشت. والي عراق، شهرداري به نام «داراغاسي» يعني
رئيس شهر يا مديريت شهري داير كرده بود (5) . خلافت مركزي كه به باب عالي يا دربار عثماني معروف بود براي تشكيلات ولايت عراق اين وظايف را تصويب كرده بود. نظافت، روشنايي، آب رساني، اطفاء حريق، راه سازي، خدمات بهداشتي و پزشكي، مديريت شهري و مراقبت بر آثار باستاني. دردوره هايي كه والي، كارآمدي نبود يا موانع زيادي در جهت اجراي اهداف وجود
داشت، معمولاً خود مردم با استفاده از پتانسيل هاي وقفي به اداره امور و
تمشيت كارها مي پرداختند. درزماني كه وضعيت شهرهاي بغداد و نجف بسيار كثيف بود و آب شرب مردم با مشكل
مواجه بود، واقفين به كمك آمده و با وقف اموال خود آب رساني به همه خانه هارا با لوله كشي و ايجاد سدي در خارج از كشور را اجرا كردند. و از هر خانه
مبلغ اندكي هر ماه دريافت مي شد تا براي امور ديگر شهر مصرف شود (6) . بهرحالدر دوره حاكميت عثماني ها، خود مردم خيّر و نيكوكار، مؤسسات فراواني خيريهو وقفي به منظور رسيدگي به امور ايتام، مسافرين، آب رساني، روشنايي و همه
خدمات شهري راه اندازي كردند. نيز ده ها مسجد، مدرسه، مركز علمي و خدماتي
تأسيس كردند. شيعيان به روش هاي مختلف موقوفات خود را در وطن خود و در
شهرهاي شيعه نشين مصرف مي كردند و به عمال و والي هاي دولت عثماني نمي
دادند. پايان اينكتاب از مهم ترين آثار درباره شهرداري و مديريت شهري در عراق در دوره
عثماني و جايگاه وقف و موقوفات در عرضه خدمات شهري است. نويسنده با اتكاء
بر اسناد و مدارك باقي مانده از دوره عثماني به بررسي شرائط اين دوره مي
پردازد. اينكتاب مدل مناسبي براي تحقيق درباره شهرهاي ايران در دوره هاي تاريخي
صفويه، سلاجقه و افشاريه، قاجاريه و غيره است. چون براي كشف جايگاه عيني
وقف در اين دوره هاي تاريخي به ناچار بايد اينگونه پژوهش ها عمل شود. پي نوشت ها : 1)بلديات العراق، ص63. 2)همان ص64. 3)همان ص72-73. 4)همان ص73 به بعد. 5)همان، ص79. 6)همان، ص184. منبع:فصلنامه وقف ميراث جاويدان ش 72 برچسبها: |