| وقف بر جهت وقف بر حمل وقف بر كافر وقف بر مجهول 1ـدر وقف خاص، به معني وقفي است كه موقوفٌعليهم در آن مشخص و معلوم نبوده وبه هيچ صورت قابليّت كشف هم نداشته باشد؛ مثلاً واقف پس از تنظيم وقفنامه در حالي كه جاي اسامي موقوفٌعليهم را خالي گذاشته است، به دليلي اتفاقا فوت نمايد، در اين فرض بهطور معمول، نميتوان احراز كرد كه موقوفٌعليهم چه كساني بودهاند، چنين وقفي از نظر حقوقي باطل است؛ زيرا هيچ مجهولي صاحبحق شناخته نميشود و مآلاً قادر به انتفاع از عين موقوفه نخواهد بود. (مفهوم ماده 71 قانون مدني) 2ـ در وقف عام، به معني وقف مجهولالمصرف است. (رك: وقف مجهول المصرف) وقف بر معابد كفار وقف به قصد اضرار به ديان وقف بر معدوم وقف بر معدوم به تبع موجود وقف بر مقاصد غيرمشروع وقف بر نفس وقف حيوان وقف خاص وقف در مرض موت چنانچه مالموقوفه از ثلث اموال ميّت محاسبه شود لطمهاي به حقوق ورثه نميزند؛ زيرا ثلث اموال هر فرد در حقوق اسلام، متعلقِ وصاياي او است. ولي اگر مال موقوفهاز اصل مال ميّت محسوب گردد، سهمِ ورثه كمتر خواهد شد. از نظر حقوق مدني، چنانچه وقف در مرض موت در وصيّتنامه موصي مندرج نبوده باشد (يعني يكي از وصايا نباشد) از اصل مال محسوب ميشود، زيرا قاعده كلي سلطه عليالاطلاق مالك بر مالِ خود است (مدلول ماده 30 قانون مدني) و قانون فقط آن دسته از تصرفات مالي را كه عنوان «وصيّت» داشته باشد ناظر به ثلث مال دانسته است، ولي چنانچه انشاي وقف در متن وصيّتنامه صورت گرفته باشد، از ثلث اموال ميّت محسوب ميشود؛ مگر اينكه ورّاث به احتساب آن از اصلِ مال ميّت رضا داشته باشند. وقف دين وقف عام وقف متصرفي وقف مجهول چنينوقفـي باطل است، زيـرا مجهول نه قابليّت قبض دارد و نه قابليّت انتفاع. بهطور كلي تعيين موضوع معامله يكي از شرايط عمومي صحّت قراردادهاست. (مدلول بند 3 ماده 190 قانون مدني) البته چون وقف از عقود معاوضي نبوده و مبتني بر مسامحه و احسان و نيكوكاري ميباشد، آگاهيهاي تفصيلي و دقيق نسبت به موضوع وقف لازم نيست، بلكه علم اجمالي به شرايط آن كافي است؛ مثلاً اگر واقف بگويد همه زمينهايم را وقف كردم، چنين وقفي از نظر حقوقي صحيح است؛ هرچند كه نـداند مسـاحت زمينـهاي او مجموعا چقدر است. نتيجه اينكه موضوع وقفبايد قابل تعيين باشد و بهطور كلي مجهول نماند. وقف مجهول المصرف وقف مشاع وقف معاطاتي وقف معلق بر فوت وقف منقطع ورود اشكال به وقفيّت اين عمل، توهّمي غير از دائميبودنِ وقف نداريم كه بنابه فرض، اين خصوصيّت در وقف منقطع موجود نيست؛ در حالي كه مبناي لزوم دائميبودنِ وقف، اجمـاع اسـت كه بـه فرض حصول و تحقّق، صرفا وقف مال تنها براي مدّت معيّن مورد اشكال است، لهذا چون در وقف منقطع مدّت معيّني مورد نظر واقف نبوده است، اشكالي پيدا نميشود. از نظر حقوقي اوّلاً لزوم دائميبودن وقف (محدودنبودنآن به مدت معيّن) مربوط به ساختمان حقوقي وقف است. ثانيا وقف منقطع نيز حقيقتا وقف است، زيرا انقطاع وقف مثلاً بر اثر انقراض نسل موقوفٌعليهم، مربوط به سير حوادث و طبيعت امور است و ارتباطي به اراده واقف ندارد. وقف منقطع الاول وقف منقطع الآخر وقف منقطع الوسط وقفنامه الوقوف علي حسب ما يوقفها اهلها ولايت بر وقف 1ـ مديريّت و توليت موقوفه. 2ـ نظارت استصوابي بر اعمالِ متولّيِ موقوفه. منبع راسخون برچسبها: |