جاي بسي خوشحالي ست كه اخيراً روحانيون برجسته كشور و نيز اساتيد روشن (روشن به معناي توجيه شده و نه روشن فكر!) سير تفكرات، تلاش ها، تحقيق ها و سخنانشان با حرف هاي رهبرمان به روز مي شود. قبلاً گوش زياد بود براي شنيدن و بازگو كردن، اما نه دقيقاً به اين معنايي كه الان اتفاق افتاده است. اين اواخر (من اسمش را ميگذارم بعد از دورهي گذار از فتنه ي ۸۸) نخبگان اين قشر(اساتيد حوزه-دانشگاهي) متوجه اين موضوع شده اند كه صرف انعكاس حرف هاي رهبري و نه تلاش براي تبيين دقيق آن ها به طور عملي، كاري را از پيش نمي برد و تبديل مي شود به فريادهاي حزن انگيزي كه از نشنيدن ها، نفهميدن ها و عمل نكردن ها ، بعد از سال ها از زبان مقام معظم رهبري زياد مي شنويم. هرچند اين قشري كه در مورد آن ها حرف ميزنم هنوز خيلي معدوداند، اما از آن جا كه از الگوهاي اصلي در اين مسير شناخته مي شوند و خيلي زود ديگراني پيدا مي شوند كه مي خواهند مثل آن ها رفتار كنند، بازخورد گسترش اين نوع تلاش براي ديگران در آينده اي نزديك بسيار اميدوار كننده است.
به عنوان مثال؛ كمتر از يك ماه از سخنان رهبر در مورد “سبك زندگي” نگذشته بود كه بيلبوردها و آگهي هاي جلسات و همايش ها در اين زمينه در سطح دانشگاه تهران زياد شد. پرچم داران اين مكتب ، كساني مثل آقايان رحيم پور ازغدي، پناهيان،عباسي و … از جمله كساني هستند كه دغدغه هاي فرهنگيشان منجر به تلاش هاي خستگي ناپذيري شد كه هرچند، سال ها با بي توجهي از سوي جامعه يا كم فهمي هايي مواجه شدند، اما اكنون دارد به ثمر مي نشيند. اگر بخواهيم به قول هنري ها آوانگارد هم باشيم، رهبر هميشه ناب ترين ايده ها را برايمان ارائه مي دهند، تلنگرهايي كه اگر خوب حواسمان جمع باشد و از سر بازيگوشي از دستشان ندهيم خيلي زود و سر به زنگاه ما را متوجه اصلي ترين مسائل مورد نياز جامعه مان مي كند و از هرگونه بيهوده كاري در امانمان مي دارد. و اين دقيقاً يعني هدايتي كه عميقاً لحظه به لحظه دنبال و محتاج آن هستيم.
“سبك زندگي” چيزي نيست كه رهبرمان جديداً به آن اشاره كرده باشند، حرف بزرگي ست كه نه تنها آيت الله سيد علي خامنه اي، كه امام خميني و ساير رهبران جامعه ايران نيز در طول تاريخ اسلامي خود بخش بزرگي از تلاششان در اين مسير بوده است، منتها از آنجا كه ما گوش هايمان خيلي فرنگي شده است و تا كلمه اي باكلاس به آن اصابت نكند سنسورهايش فعال نمي شود، به آن توجه نمي كرديم. “سبك زندگي ” هم از آنجا كه از يك منظر ترجمهي واژهي غربي “life style” است(هرچند منظور نظر ما به هيچ وجه life style غربي نيست و حتي قالب هم در اين ماجرا فرق مي كند ، چه برسد به محتوا…) اما همين موضوع باعث شده كه تلاش هاي غربي ها يك بار ديگر به سمتي رود كه ما مجبور شويم به آن ها مهربانانه بخنديم و بگوئيم: يك هيچ به نفع ما! چرا كه باز هم آن ها (از سر صدق البته) صورت مسئله اي را كشف كرده اند كه جواب آن را به بهترين شيوه ي ممكن نزد ما (اسلام) خواهند يافت، و حالا اين ما خواهيم بود كه كم كاري هايمان و عدم تلاشمان براي گرفتن ماهي از اين آبِ نه چندان گل آلود و بلكه بسيار زلال و روشن، تا ابد خسران و سرافكندگي را برايمان به دنبال خواهد داشت، هم نزد فرزندانمان و هم در نهايت به درگاه خداوند. خوب است تا غربي ها براي پيدا كردن پاسخ هاي روشن فكرانه،بيش از اين مكاتب شرقي مثل بودا و تائو و جريان هاي ضد فرهنگي را توي سر عالم علم نكرده اند،بجنبيم و يك بار هم كه شده، نه در مهندسي و نانو و سلول هاي بنيادين، بلكه در علوم انساني حرف اول را بزنيم!
شروعي تازه از اين نهضت با بحث هاي تبليغي ايام محرم همراه شده است. سخنراني هاي استاد پناهيان، كه از امروز در دانشگاه تهران* شروع شده است، سخنان سيد احمد خاتمي كه در رواق امام خميني حرم رضوي ايراد خواهند شد، سخنان شيخ حسين انصاريان در مساجد تهران و … نمونه هايي خوب هستند براي ساير مبلغيني كه گمان مي كنند در محرم فقط بايد تاريخ عاشورا را روخواني كرد و لاغير.
*امروز در مسجد دانشگاه ديديم چطور مي شود از بروزترين موضوعات دنيا حرف زد و سوال مطرح كرد و جواب را در روضه ي اباعبدالله عليه السلام گرفت.
“قرآن و عترت تا قيامت جدائي ناپذيرند”،يعني قرآن را نفهميديد برويد سراغ اهل بيت. در قرآن همه چيز هست، پس بايد باور كنيم كه جواب همه چيز را هم مي شود در عاشورا پيدا كرد، عاشورا يك دفتر زندگي ست، يك سبك زندگي كه ورژن آن را تا قيام قيامت هم مي شود بروز كرد…
____________________
برگرفته از وبلاگ قبيله ما